استاد علی تجویدی، متولد 1289 خیابان ری تهران.زندگی هنری او را با قلم خودش بخوانیم:(( مقدمات را نزد پدرم و هادی تجویدی (برادرم) آموختم. در 12 سالگی دستگاههای ایرانی را می شناختم. مرحوم ابوالحسن صبا چون نزد پدرم نقاشی کار می کرد به منزل ما رفت و آمد داشت و از همان موقع با ایشان اشنا شدم. اولین سازی که آموختم تار بود ضمنآ موقعی که در دبیرستان تحصیل می کردم به گروه پیش آهنگی وارد شدم و فلوت آموختم و با نت آشنایی پیدا کردم. در 16 سالگی به کلاس حسین یاحقی رفتم و پس از 6 ماه نزد ایشان به آموختن ویولن مشغول شدم و سپس به کلاس مرحوم صبا رفتم و 6 سال نزد این استاد به فراگرفتن موسیقی و نوازندگی ویولن پرداختم، در ضمن سه تار و ضرب را هم نزد ایشان یاد گرفتم و برای پیشرفت تکنیک ویولن بنا به توصیه ایشان 3 سال نزد یک استاد خارجی کار کردم و نیز به وسیله یکی از دوستانم با حضرت حاج آقا محمد ایرانی و جناب رکن الدین مختاری و سایر موسیقی دانان ایرانی از جمله نورعلی برومند و مرحوم طاهر زاده و مرحوم قهرمانی آشنا شدم. در حقیقت دستگاههای کامل ایرانی و تصانیف مرحوم شیدا را نزد این بزرگواران اموختم. و چون ذوق آهنگسازی داشتم بنا به توصیه آقای رکن الدین مختاری به ساختن آهنگ پرداختم و برای آشنایی بیشتر به فن آهنگ سازی و همچنین ارکستراسیون و هامونی مدتی مثل یک طلبه نزد چند استاد به تحصیل پرداختم و در کلاس کنسرواتور آزاد موسیقی نام نویسی کردم. از 27 سال پیش در رادیو مشغول کار نوازندگی، آهنگسازی، عضویت کمیسیون موسیقی و سرپرستی و رهبری ارکستر هستم. و آهنگهایی به صورت ترانه ساخته ام که بیشتر در برنامه گلها اجرا شده است. اشعار آنها را اغلب آقای رهی معیری و بیژن ترقی و معینی کرمانشاهی ساخته اند. شعر چند ترانه را هم خودم ساخته ام.((
تجویدی هنرمندی است محقّق، متجسّس و پژوهشگر، آهنگهای وی را می توان بعد از شیدا و عارف قزوینی بهترین آهنگهایی دانست که بر اساس موسیقی سنتی استوار است. تجویدی به مبانی هارمونی(علم هماهنگی) واقف و بنابراین از دید آهنگسازی، برتر و بالاتر از بسیاری از همگنان معاصر خود است. بیش از 70 آهنگ زیبا و موزون برای برنامه گلها ساخته است و ثمره فعالیتهای بعد از انقلاب وی انتشار دو جلد کتاب و ساختن آهنگهای زیادی روی اشعار آقای بیژن ترقی می باشد. او می گوید:((من به یاد ندارم که آهنگی ساخته باشم که انگیزه نداشته باشد. آهنگ بدون انگیزه هیچ وقت تاثیرگذار نخواهد بود.((
نام علی تجویدی در "دایرة المعارف رجال قرن بیستم" که توسط موسسّه
(American Biographical Institute)ABI در سال 1998 میلادی منتشر شد،ذکر گردیده است.این کتاب مخصوصآ مورد استفاده اشخاصی قرار می گیرد که از آن به عنوان مرجع و مآخذ بزرگان امروز جهان استفاده می کنند،این نشان میدهد که علی تجویدی در ردیف موسیقی دانان طراز اول دنیا قرار دارد و باید قدر او را بیشتر از این بدانیم، ولی جای بسی افسوس که در رسانه های داخلی هیچ خبری از او نمی شنویم و هم اکنون این مرد بزرگ در بستر بیماری به سر می برد و یادی از او نمی شود. به نظر من اگر استاد تجویدی فقط بیایند جلوی دوربین تلویزیون و خاطرات خود با استاد صبا و بنان و دلکش و دیگر بزرگان را برای ما تعریف کنند، از شنیدن آنها سیر نخواهیم شد. اما چرا این امر صورت نمی گیرد قضاوت را به خودتان واگذار می کنم. واقعآ بد دردی است که جوانان ما فکر می کنند تمام موسیقی ایرانی در وجود همان آقایی که همیشه در تلویزیون آواز می خواند خلاصه می شود.
محمد حسین رهی معیّری فرزند مرحوم محمد حسن خان موید خلوت نوۀ نظام الدوله معیّرالممالک از اعقاب عارف ربانی قرن چهارم هجری،با یزید بسطامی، دهم اردیبهشت ماه 1288 هجری شمسی در تهران چشم به جهان گشود و در 24 آبان ماه سال 1347 شمسی به سرای باقی شتافت و در مقبره ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
کسانی که با شعر و ادب، انس و الفتی دارند، رهی شاعر بلند نام معاصر را به خوبی می شناسند، زیرا شخصیت و شیوه خاص او در شهر گفتن شیفتگان بی شماری دارد.
اشعار رهی آینه ای است از روح پاک و بی آلایش او، مناعت و استغنای طبع و صفای باطن او از گفتارش به خوبی هویداست. چنانچه خود او گفته است.
ما را به آفتــابِ فلــک هــــم نیاز نیست
این شوخ دیده را، به مسیحا گذاشتیم
بالای هـفت پردۀ نیــلی اسـت جای ما
پا چون حـــباب، بر ســـر دریا گذاشـتیم
از مادیات گسسته و به معنویات پیوسته و به قول خود ((رفته و پا بر سر دنیا گذاشته و کار جهان را به اهل جهان وا گذاشته)).
با مطالعه و ممارست در آثار استادان بزرگ، تسلط خود را در سخن بدان پایه رسانیده است که روح مولانا را در قالب سعدی ریخته، گاهی با شور حال مولای روم و گاهی به پاکی خواجه شیراز و گاه به فساحت شیخ اجل سخن می گوید.
ما سرخوشان مست دل از دست داده ایم
همراز عشق و هم نفس جام باده ایم
* * *
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
تا کار خود به ابروی جانان نهاده ایم
* * *
چون لاله مِی مبین و قدح در میان کار
این داغ بین که بر دل خونین نهاده ایم
تا بــــهـــار دلــــنشین آمـــــده ســـــوی چـــمن
ای بــــهـار آرزو بــــــــر ســـــرم ســــــایه فکــــن
چون نســــیم نو بــــهار بر آشــــــیانم کـــن گذر
تا کـــــه گلـــــباران شــــود کلـــبه ویـــــــران من
* * *
تا بـــهـــــار زنــــــدگــــی آمــــــــد بیـــا آرام جان
تا نسیم از ســــوی گل آمـــد بیـــا دامـن کشان
چون ســپندم بر ســــر آتشنشان بنشین دمی
چون سرشکم در کنار بنشین نشان سوز نهان
* * *
تا بــــهـــار دلــــنشین آمـــــده ســـــوی چـــمن
ای بــــهـار آرزو بــــــــر ســـــرم ســــــایه فکــــن
چون نســــیم نو بــــهار بر آشــــــیانم کـــن گذر
تا کـــــه گلـــــباران شــــود کلـــبه ویـــــــران من
* * *
بازا ببـین در حـــیرتـــم بشکــن ســکوت خلوتم
چون لاله تنها ببین بر چــــــــهره داغ حــســرتم
ای روی تــــو آیـــینه ام عشــــقت غم دیرینه ام
بازا چــــو گل در این بهار سـر را بنه بر سینه ام
اسداله ملک به سال 1320 در تهران محله دروازه دولت متولد گردید. وی که کودکی باهوش و با قریحه بود ، از همان اوان طفولیت دلبسته ترنمات موسیقی شده با ویلنی که در منزل داشتند پیش خود تمرین می کرد. او پس از چندی که پنجه هایش باسیم های ویلن آشنا و ملودی هایی فرا گرفت به استاد ابوالحسن صبا مراجعه کرد و مدتی طولانی از محضر استاد تجربیات بسیار اندوخت سپس به هنرستان موسیقی ملی رفت زمانی که اسداله ملک به هنرستان برای ثبت نام میرود، تقریبا با دست هایی پر وارد می شود چنان که یک دستش ویلن و دست دیگرش کمانچه و با استعدادی وسیع و شکوفا در این هنرستان وارد میشود ضمن تعلیم گرفتن از استادانی چون: ابوالحسن صبا، روح اله خالقی، علیمحمد خادم میثاق و غیره... در ارکسترانجمن موسیقی ملی به رهبری روح اله خالقی به نوازندگی می پردازد. ملک پس از اخذ دیپلم از این هنرستان، برای ادامه تحصیل در رشته موسیقی در دانشکده هنرهای زیبا نام نویسی کرد و از این دانشکده نیزموفق به دریافت لیسانس موسیقی گردید. ملک، پس از فوت استاد صبا، به عنوان استاد هنرستان، مدت سه سال در هنرستان موسیقی ملی تدریس و کلاس شادروان صبا را اداره می کرد. اسداله ملک در سن هفده سالگی رسما به رادیو راه یافت. وی در این سن با ساختن چهار مضراب معروف« گریه لیلی» در دستگاه « دشتی» تکنوازی را در این سال آغازکرد. این چهار مضراب با کوک مخصوص« ر، می، دو، لا»و چهار مضراب دیگری در اصفهان با کوک«دو،لالا،می»وی را به شهرت فراوان رسانید و از این زمان بود که او به آهنگسازی روی آورد و این اولین آهنگش را ، ترانه ساز معروف رادیو بیژن ترقی به نام «حکایت دل» شعر گذاشت که در زمان خود شهرت فراوان یافت، با گذشت زمان سایر خوانندگان رادیو آهنگ هایش را اجرا کردند و چون این آهنگ ها از اصالت خاص موسیقی سنتی ایران برخوردار بود، باعث شهرت هر چه بیشتر آهنگساز و خواننده آن می شد.سپس به همراهی ارکسترهای مختلف، به برنامه «گلها» راه یافت و در این برنامه با خوانندگانی مثل: حسین قوامی،محمود محمودی خوانساری، اکبرگلپایگانی، محمدرضا شجریان و کوروس همکاری کرد. ملک، ضرب شناسی را نزد حسین تهرانی آموخت و بعدها با این استاد نامدار برنامه های متعددی را در رادیو و تلویزیون اجرا کرد که نوارهای آن شاید هنوز باقی مانده باشد. از آن پس در برنامه تکنوازان با آقایان: احمد عبادی، رضا ورزنده، جلیل شهناز، فرهنگ شریف برنامه هایی اجرا کرد که خاطره آن هنوز در اذهان باقی مانده است. زمانی که مارسل استپانیان، ارکستر پاپ را در رادیو و تلویزیون تشکیل داد،عده یی از نوازنده های این ارکستر از موزیسین های فرانسوی بودند تنها ویلنی که در این ارکستر همکاری داشت اسداله ملک بود که در اجرای قسمت مربوط به خود آنچنان استادانه عمل کرد که به او لقب ساز«آرشه سحرآمیز» دادند. چندی بعد «یهودی منوهین» ویلنیست بزرگ دنیا که برای کنفرانس موسیقی جهان به ایران آمده بود وقتی ویلن ملک را در سالن آمفی تئاتر هنرهای زیبای کشور شنید از وی دعوت نمود تا در این فستیوال ها شرکت نماید و وی در فستیوال های لیون(فرانسه)، و نیز (ایتالیا)،پامپالونا(اسپانیا) همراه با آقایان : احمد عبادی ، حسین تهرانی ، حسین ملک و غیره... شرکت و در ونیز گروه آنان مقام اول موسیقی جهانی را نسیب خود کردند. اسداله ملک یکی از سلیست های خوب و موفق برنامه«گلها» بود به طوری که هر کس ساز سلوی او را می شنید بی اختیار تحت تاثیر پنجه های شیرین و «آرشه سحر» آمیزش قرار می گرفت. ملک، مدتی نیز با همکاری آقای منوچهر جهانبگلو، برنامه ای بنام:«نوایی از موسیقی ملی» را تنظیم کردند که بعد از «گلها» به عقیده عده ای از صاحبنظران، یکی از برنامه های خوب و موفق رادیویی موسیقی ملی بود |
یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل ابر بهاران را چه شد
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان محبت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهر یاران را چه شد
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند
کس به میدان درنمی آید سواران را چه شد
زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی می گساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش
از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد
شعر : حافظ
با صدای استاد شجریان
آهنگ ساخته ی پرویز مشکاتیان
اردوان کامکار ، در سال 1968 در سنندج کردستان متولد شد . او جوانترین عضو خانواده هشت نفره معروف "کامکار" است .او آموزش سنتور را از چهار سالگی نزد پدرش آغاز کرد.او کنسرتهای متعدّدی را با گروه "کامکارها"در ایران ، اروپا و امریکا اجرا کرده است . او همچنین مبتکر یک سبک جدید در نواختن سنتور می باشد که این سبک شباهت زیادی به نواختن پیانو دارد. این سبک که با نام "سنتور نوازی معاصر" شهرت یافته است به مرور زمان جایگاه خود را در بین جوانان علاقه مند پیدا می کند و دارای علاقه مندان خاص خود می باشد.از کارهای آقای کامکار در این زمینه می توان دو البوم "بر فراز باد" و "دریا"را نام برد که خوشبختانه این دو آلبوم در بازار موجود می باشند....
"سنتور نوازی معاصر" این اصطلاح نخستین بار توسط اردوان کامکار بر روی قاب البوم دریا به کار رفت. اردوان کامکار فرزند آخر خانواده "کامکارها" را می توان بنیانگذار و یکه تاز این شیوه قلمداد کرد. این هنر مند خلّاق به شیوه سنتور نوازی سنّتی ایران آگاهی و تسلّط کامل داشته و با استفاده از تجربیات گذشته و بکار بستن شیوه های نو توانسته سبکی را پدید آورد که در سنتور نوازی منحصر بفرد است. از ویزگیهای این شیوه استقلال کامل دو دست در حین نوازندگی، استفاده از مضرابهای حسّی و در عین حال پر قدرت ، قطعات پلی فونی ( چند صدایی)، کوکهای غیر مرسوم و استفاده از آکورد( که دست راست آکورد و دست چپ ملودی می نوازد) است که در موسیقی ایرانی کمتر دیده شده است. با وجود استفاده از تکنیکهای مدرن موسیقی حال و هوای این آثار به گونه ای است که ماهیت ایرانی بوده آن کاملآ محسوس است . در پایان باید گفت که موسیقی ایرانی حداقل در نوازندگی سنتور به اردوان کامکار مدیون است چرا که این هنر مند بزرگ ساز سنتور را از بن بست خارج کرد. نویسنده مقاله: "کورش قاسم زاده" -از شاگردان "اردوان کامکار"- Bassist و خواننده گروهای پاپ "آبید" و "پاییز"
به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان
بهار مردمی ها طی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردیها، خدایا (2)
نه امیدی در دل من
که گشاید مشکل من
نه فروغ روی مهی
که فروزد محفل من
نه همزبان دردآگاهی
که ناله ای خرد با آهی
داد از این بی دردیها، خدایا (2)
نه صفایی ز دمسازی به جام می
که گرد غم ز دل شوید
که بگویم راز پنهان
که چه دردی دارم بر جان
وای از این بی همرازی خدایا (2)
وه که به حسرت عمر گرانی سر شد
همچو شراری از دل آذر بر شد و خاکستر شد
یک نفس زد و هدر شد
یک نفس زد و هدر شد
روزگار من به سر شد
چنگی عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جام به خون زد
آه .. دلبرم زنا شکیبی
با فسون خود فریبی
چه فسون نافرجامی
به امید بی انجامی
وای از این افسون سازی، خدایا (2)
><><><><><><><><><><><><>
خواننده و آهنگساز : استاد محمد رضا شجریان
اجرا شده در دستگاه ماهور
شاعر : جواد آذر
ایران ای سرای امید............بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پر خون........خورشیدی خجسته رسید
اگر چه دلها پر خون است............شکوه شادی افزون است
سپیده ما گلگون است ِ وای گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد
راه ما راه حق راه بهروزی است........اتحاد اتحاد رمز پیروزی است
صلح و آزادی جاودانه در همه جهان خوش باد یادگار خون عاشقان،
ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باد
"زندگینامه شهرام ناظری"
شهرام ناظری به سال ١٣٢٨در کرمانشاه دیده به جهان گشود . صدای خوش در خانواده ی او موروثی بود و شهرام نیز از این عطیه ی الهی بی بهره نبود . از همان کودکی کار فراگیری را نزد پدر آغاز نمود . پدر او بجز آواز ، با ”سه تار“ نیز آشنایی داشت .
”شهرام ناظری“ با تکیه بر استعدادها و توانایی های خویش و همچنین با توجه به تمرین های مداوم ، به مهارت و تبحر قابل توجهی در این عرصه دست یافت ، تا آنجا که از سن ٩ سالگی در رادیوی ”کرمانشاه“ به اجرای برنامه پرداخت !
وی از مکتب : عبدا... دوامی ، نور علی برومند ، محمود کریمی ، عبدالعلی وزیری ، حسین قوامی و نهایتاً محمدرضا شجریان آواز را فرا گرفت و از اساتیدی چون احمد عبادی ، محمود تاجبخش ، جلال ذوالفنون ، محمود هاشمی و بیگجه خانی نواختن سه تار را آموخت .
وی چندی پیش در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا ضمن ابراز نارضایتی از بستر نامناسب فعلی برای ارائه ی آلبوم و اجرای کنسرت گفته بود : ”در سالهای اخیر بستر مناسب برای فعالیت مستمر وجود ندارد . در کارها دیگر انگیزه نیست و کارهایی که پیشنهاد می شوند بیشتر تقلیدی و یا تکراری هستند که این باعث شده به پیشنهادها پاسخ منفی بدهم .“
ناظری تصریح کرده بود : ”متأسفانه آهنگسازها هم دیگر حرفی برای گفتن ندارند ! آن تعداد از آهنگسازانی هم که دوره ای حرفی برای گفتن داشتند ، آثار گذشته شان را تکرار می کنند !“
وی در پاسخ به این سئوال که گویا وضعیت فروش آخرین آلبومش راضی کننده نیست ، گفته بود :”این آلبوم کار جدید من نبود و همین تأخیر در ارائه ، تأثیرگذاری اثر را کاهش می دهد . همانطور که ١٢ سال پیش قطعاتی از اشعار شاملو ، اخوان ثالث ، اسماعیل خویی و فروغ را با گروه آذر سینا در راست پنج گاه به مدت ٤ سال آماده کردیم که حتی مجوز ضبط آرشیوی هم نگرفت !“
گفتنی است شهرام ناظری دارای آثار ارزشمند زیادی است که از آن جمله می توان به : ”چاووش ٢، ٣،٤،٧،٨ “ ، ”موسی و شبان“ ، ”سعر و عرفان“ ، ”صدای سخن عشق“ ، ”لاله ی بهار“ ، ”گل همیشه بهار“ ، ”تابلوهای انقلاب“ ، ”افق خونین“ ، ”مرا عشق“ ، ”گل صد برگ“ ، ”یادگار دوست“ ، ”بشنو از نی“ ، ”کیش مهر“ ، ”بی قرار ، ”نجوا“ ، ”زمستان“ ، ”آتشی در نیستان“ ، ”در گلستانه“ و ”شور انگیز“ اشاره کرد .