سو تیام

سو تیام

موسیقی سنتی ایران
سو تیام

سو تیام

موسیقی سنتی ایران

تصنیف صبح است ساقیا

صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
*
زآن پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
**
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
***
روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کند
زنهار کاسه سر ما پر شراب کن
****
کار صواب باده پرستی است حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
*****

شعر: حافظ

نگرشی تاریخی به دستگاهها

نگرشی تاریخی به تدوین موسیقی دستگاهی

موسیقی از دیرباز تاکنون تحت تاثیر تحولات تاریخی به صور متنوع و گوناگونی مدون شده است و آنچه امروز در قالب ردیف موسیقی ایران بدست ما رسیده پیشینه ای چند صد ساله دارد. در این نوشتار سعی بر آن است که این پیشینه با اتکاء به نظریات محققان و مورخان مختلف برایمان واضح تر بنماید.به امید آنکه در انتها این خواستار محقق گردد.

 تاریخ موسیقی ایران تا اواخر صفویه متشکل از چند دوره متفاوت است. دوره اول مربوط به فعالیّتهای نظری و عملی موسیقیدانان قبل از اسلام می باشد که در نهایت به شکل گیری هویت خاص موسیقی ایرانی در اواخر عهد ساسانی منجر می گردد، دوره دوم بعد از مدتی رکود، به خاطر محدودیتهای مذهبی ناشی از قوانین اسلام و با رویکرد خلفای اموی و عباسی به زندگی درباری، آغاز می گردد. موسیقی دانانی چون ابراهیم و اسحق موصلی، ابومنصر زلزل و ... که اغلب به علوم زمان خود نیز آگاه بودند با برانگیختن حمایت دربار به رونق دامنه تحقیق، بررسی و پژوهش نظری بر روی موسیقی یاری عمده ای می رسانند. این دوره با ظهور علمایی چون فارابی و صفی الدین ارموی به اوج اعتلای هنری و علمی خود می رسد. پژوهشهای موسیقی شناسانه فارابی و صفی الدین بر سیستهای موسیقایی بعد از این دانشمندان تاثیر بسزایی می گذارد. تأثیری که تا به امروز نیز قابل مشاهده است. این دوره که خود از حدود قرن دوم هجری آغاز شد تا اوایل قرن دهم هجری به حیات خویش ادامه داد، لیکن با ورود صفویه، محدودیتهای مذهبی و سختگیریهای حکومتی مانع حیات واقعی و تکاپوی علمی و عملی موسیقی شد، دانشمندان و موسیقی دانان نیز محیط را مناسب ندیده و تن به مهاجرت دادند. عده ای به عثمانی و گروهی به هند رفتند و در ایران موسیقی به وسیله نوازندگان غیر رسمی و به شیوه ای غیر علمی آن هم در خفا به حیات خود ادامه داد. البته در دوره صفویه موسیقی در خدمت مذهب در آمد و در آن مد و در پاسخگویی به اینگونه نیازها مجاز بود.

سیستم موسیقی ایران تا قبل از صفویه بر پایه نظریه صفی الدین ارموی یعنی تقسیم هفده تایی هنگام استوار بود. ساختار موسیقایی ما نیز شکل مقامی داشت و متشکل از مقامهایی بود که شکل انتزاعی را در بر می گرفتند. این فضای انتزاعی مقام به نوازنده و بداهه نواز اجازه هرگونه دخل و تصرف و نوآوری می داد، حالتی کاملآ بدیع که امروزه در موسیقی ردیف ما منسوخ شده است.(این حالت امروزه در موسیقی کشورهای های عربی بخصوص مصر و ترکیه قابل شناسایی است.) به این حالت انتزاعی حالت پشت باز می گویند(open-ended) در وجه دیگر سیستم پشت بسته (close-ended) که مصداق مناسب آن گوشه های موسیقی ماست. معهذا بعد از ورود صفویان و مهاجرت هنرمندان به کشورهای اطراف سیستم مقامی دچار تغییراتی بنیادین شد.

عده ای اعتقاد دارند اوّل بار این تغییرات در سرزمین هند که محل مهاجرت عده کثیری از هنر مندان و ادیبان بود ظاهر شد و مهفوم دستگاه به معنای امروزی آنجا رشد کرد (البته دستگاه به معنای امروزی مجموعه ای است از مدها و یا مقامهای متضاد که در قالب گوشه ها گرد آمده اند و توسط کادانس یا فرود به درآمد دستگاه مربوط می شوند).آنچه مسلّم است در دوره ای موسیقی ایرانی و موسیقی هندی تا به حدّی با یکدیگر آمیخته شدند که شناخت خود را از هم از دست دادند و سیستم موسیقی کاملآ جدیدی به وجود آوردند و مفهوم نوی دستگاه زاییده این سیستم جدید موسیقایی بود. در رساله ای از رسالات هندی که متعلّق به منیر لاهوری است (وفات 1055 قمری). تغییر مفهوم دستگاه و نزدیک شدن آن به معنای امروزی محسوس است. نویسنده در آن رساله در توصیف یکی از موسیقی دانان مشهور هندی چنین می گوید:"و آن نادره سنج، پیوسته ...نغمه می سراید و با تار نفس گلهای نغمه را دسته می بندد." از جمله گل های نغمه را دسته می بندد اینگونه استنباط می گردد که تعدادی آهنگ (از مدهای مختلف) را در یک مجموعه قرار می داده و اجرا می کرده است.

در همین زمان در ایران اصطلاح دستگاه مورد توجه قرار گرفت و کم کم توانست جایگزین مفهوم "شد" گردد. شد در دوران استفاده از سیستم مقامی به معنای "پرده دیده شده " و گاه بجای "دوازده مقام" یا "دوازده پرده" از "شد" "دوازده گانه" اسم برده شده است. لیکن این اصطلاح در دوره صفویه به توالی اجرای یکسری از مقامات و شعبه ها که با نظم باید صورت می گرفت اطلاق می شد. مثلآ شد راست از از مقام راست شروع و به مقام راست، منتهی می گشت.

البته در این توالی مقامها و ارجاع به مقام اول، یک نکته وجود دارد و آن حالت سیکلیک و هماهنگی اجزای درونی آنها می باشد، با این تفاوت که حالت سیکلیک اول فاصله ای و حالت دوم فرمال بوده است. امروز در موسیقی دستگاهی ردیف، وضع همینگونه است. دستگاه از درآمد اول که می تواند همان مقام اول باشد شروع و در کادانس ها بصورت فرمال به مقام اول باز می گردد. از شروع پیدایش اصطلاح دستگاه به مفهوم جدید تا دوره ناصرالدین شاه، فرم ثابت و معینی برای این فرم موسیقایی وجود ندارد. در این دوره است که شخصی به نام آقا علی اکبر فراهانی، آنچه که ما امروز به نام ردیف در دست داریم را با تاثیراتی که از قبل می گیرد در این قالب تدوین می کند.

ژتن دورینگ، محقق فرانسوی در مورد منشا احتمالی گوشه های ردیف اینگونه می نویسد: " در دوره ناصر الدین شاه، میر غرا، که سازمان دهنده بزرگ تعزیه های رسمی بود، خوانندگانی را که از مناطق مختلف آمده بودند را گرد آورد. بسیاری از نغمه ها یا گوشه های محلی بدین سان در ردیف موسیقی وارد شدند." همچنین دورینگ در جای دیگر اینچنین ذکر می کند:" ردیف موسیقی به شکل امروزی اش به دست آقا علی اکبر فراهانی مدون شده و بازگشت به دوران قبل از وی برای یافتن منبع و مرجعی جز او که نقش تعیین کننده ای در تدوین ردیف داشته باشد، غیر ضروری است."

برونو نتل، اتنوموزیکولوگ آمریکایی اعتقاد دارد ردیف به معنای رپرتوار (مجموعه) در نتیجه تماس و آشنایی ایرانیان با موسیقی دانان و موسیقی غربی شکل گرفته است. داریوش طلایی محقق ایرانی نیز معتقد است ایده تدوین ردیف در ربط با تدریس موسیقی رونق گرفته بود. روش تعلیم ردیف بعد از تدوین آن به این صورت بود که شاگردان می بایستی تمام ملودیها را حفظ می کردند. میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی دو پسر آقا علی اکبر خان فراهانی بودند که ردیف پدر را از عمویشان آقا غلامحسین آموختند و خود به شاگردانشان آموزش دادند و ردیفشان را منتقل کردند بطوریکه ما امروز ردیف این اساتید را به صورت صوتی یا مکتوب در اختیار داریم.

محور اصلی این نوشتار چگونگی پیدایش سیستم دستگاهی و زایش مفهوم جدید و امروزی آن بود. سیستمی که چه به لحاظ مفهومی و چه به لحاظ ساختاری به تدریج فرم تثبیت شده خود را در موسیقی ایرانی بازیافته است.

یاد ایام " استاد محمد رضا شجریان "

یاد ایام

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل ، آشیانی داشتم
***

گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار
پای آن سرو روان ، اشک روانی داشتم
***

آتشم برجان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق را از اشک حسرت ، ترجمانی داشتم
***

چون سرشک از شوق بودم خاک بوس در گهی
چون غبار از شکر ، سر بر آستا نی داشتم
***

در خزان با سرو و نسرینم ، بهاری تازه بود
در زمین با ماه و پروین ، آسمانی دا شتم
***

درد بی عشقی زجانم برده طاقت، ورنه من
داشتم آرام ، تا آرام جا نی دا شتم
***

بلبل طبعم « رهی» باشد زتنهایی خموش
نغمه ها بودی مرا ، تا همزبانی داشت
***

آواز بیات اصفهان - استاد بنان و مرضیه

سینه مالامال دردست ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی بجان آمد خدا را همدمی
* * *
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی بمن ده تا بیاسایم دمی
* * *
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
* * *
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چُگل
شاه ترکان فارغست از حال ما کو رستمی
* * *
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
* * *
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
* * *
آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
* * *
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
* * *
گریه ی حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندرین دریا نماید هفت دریا شبنمی

 


<><><><><><><><><><><><>
<>  نام اثر : آواز بیات اصفهان            <>
<>  خواننده : استاد بنان و مرضیه      <>
<>  پیانو : مرتضی خان محجوبی       <>
<>  ویلن : رحمت الله بدیعی             <>
<>  شعر : حافظ                              <>
<>  گلهای رنگارنگ شماره 254          <>
<><><><><><><><><><><><>

آواز ابوعطا

با نام و یاد خداوند مهربان و خالق زیباییها.

خوشتر زعیش و صحبت و باغ و بهار چیست
 ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست
***
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
 کس را وقوف نیست که انجام کار چیست
***
پیوند عمر بسته به موییست هوش دار
 غمخوار خویش باش غم روزگار چیست
***
مستورومست هر دو چو از یک قبیله‌اند
 ما دل به عشوه که دهیم اختیار چیست
***
راز درون پرده چه داند فلک خموش
ای مدعی نزاع تو با پرده دار چیست
***
زاهد شراب کوثرو حافظ پیاله خواست
 تا در میانه خواسته کردگار چیست

***


در ادامه بررسی دستگاهها و آوازهای اصیل ایرانی از لحاظ حس و حال و زمان مناسب آنها می پردازیم به آواز ابوعطا.
آواز ابوعطا از مشتقات دستگاه شور بوده و شامل گوشه های درآمد ، سیخی ، امیری ، حجاز ، رامکلی ، حسن موسی ، یتیمک و... می باشد.
این آواز از جمله مردمی ترین و دلنشین ترین آواهای موسیقی ایران زمین میباشد که مورد پسند اکثر مردم قرار می گیرد.نزدیکی این آواز به دستگاه شور و آواز دشتی سبب میشود که به راحتی بتوان از این آواز وارد شور یا دشتی شد و به همین دلیل هنگام اجرای این آواز ؛ خواننده از قدرت مانور بالایی در اجرا برخوردار است.
از لحاظ احساسی این آواز تمایل کشیده شدن به سمت حزن و اندوه را دارد البته نه به اندازه آواز دشتی یا دستگاه سه گاه.درضمن همانطور که گفته شد این آواز مردمی میباشد و لحن اجرای آن به خصوص در گوشه های نظیر میگلی (
meygoli) باید شبیه به لحن گفتار کوچه و بازار قدیم ایران داشته باشد و این اور بر شیرینی و دلنشینی این آواز می افزاید که امروزه متاسفانه این امر فراموش شده و کسی به سراغ آن نمیرود .
شاخصه اصلی این آواز را میتوان در آمد و پرده حجاز آن ذکر کردکه بسیاری از از گوشه های این آواز در این پرده میباشد که وجه تمایز اصلی این آواز دیگر نغمات ایرانیست. البته در آواز ابوعطا اکثر گوشه ها دلنشین میباشد مانند گوشه یتیمک که بسیار زیباست ودلنشین بودن یکی از ویژگیهای ممتاز این آواز است.
زمان مناسب جهت شنیدن آواز ابو عطا هنگام غروب و به خصوص در اواخر شب میباشد که در این هنگام بسیار دلنشین است.(البته باید به این نکته اشاره کرد که موسیقی ایرانی موسیقی لحظه هاست وبه حالت روحی خواننده و شنونده درآن لحظه بستگی دارد که چه نوع آوایی را انتخاب کند و این تقسیم بندی هایی که در اینجا ذکر میشود کلی و بر اساس درون مایه نواهای ایرانی مباشد.).
متاسفانه عدهای بر این باورند که اجرای اثری در آوازی مثل ابوعطا آسان است و همین امر موجب شده کیفیت آثاری که در این مایه اجرا می شود کاهش یابد؛ البته باید قبول کرد که اجرای اثری در دستگاهی مثل چهار گاه مشکل تر از اجرای اثری در ابوعطاست اما این به معنی آسان بودن آواز ابو عطا و دست کم گرفتن این مایه نمیباشد بلکه باید این نکته را در نظر گرفت که هر کدام از آوازها و دستکاه های ایرانی دارای ظرایف خاص خود میباشد که اگر از آن به سادگی عبور کنیم اثر ما هیچ ارزشی نداردو رعایت همین نکات و ظرایف است که یک اثر راجاودانه و ارزشمند می کند.

قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
 نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
***
سنگ و گل را کند از یمن نظر لعل و عقیق
 هر که قدر نفس باد یمانی دانست

از آثاری که در مایه ابو عطا اجرا شده میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:

1.آواز ابوعطا اثر استاد شجریان د رکاست "عشق داند" و "پیوند مهر"
2. آواز ابوعطا اثر استاد تاج اصفهانی در کاست "آتش دل"
3. آوازهایی که بانو قمر الملوک وزیری و همچنین ظلی در مایه ابو عطا اجرا کرده اند.

پرند شوشتری (معمای هستی )

دو زلفونت بود تار ربابم
 چه می خواهی از این حال خرابم
* * *
تو که با ما سر یاری نداری
 چرا هر نیمه شو آیی به خوایم   
* * *
پرند شوشتری، زگل نازکتری
ندیده بودم، حال دیدم
* * *
اگر مستم من از عشق تو مستم
بیا بنشین که دل بردی ز دستم
* * *
پرند شوشتری، زگل نازکتری
ندیده بودم، حال دیدم

 

 

معمای هستی 

 

 

<><><><><><><><><><><><>
<>
 نام اثر : پرند شوشتری               <>
<>
  خواننده : استاد شجریان             <>
<>  نوازنده سه تار : استاد لطفی       <>
<>
  آهنگ : قدیمی منسوب به شیدا  <>
<>
دستگاه : شور                            <>
<>
  شعر : شوریده شیرازی               <>
<>
  آلبوم : معمای هستی               <>
<><><><><><><><><><><><>

 

 

زندگی نامه " همایون شجریان "

فرزند چهره شاخص ایران، در 31 شهریور 1354 در تهران در خانواده ای سرشار از موسیقی چشم به جهان گشود. از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا با تشخیص پدر نزد استاد بی همتای تنبک شادروان ناصر فرهنگفر به فراگیری تنبک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است پرداخت و چند سالی هم نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده سالگی در کنار خواهران خود نزد پدر آواز را شروع کرد و در دوران بلوغ روزانه تنبک، آواز و صدا سازی را بصورت فشرده فرا گرفت. در همان زمان به هنرستان موسیقی رقت و کمانچه را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامه فراگیری آن نزد اردشیر کامکار پرداخت. از سال 1370 پدر و گروه آوا را در کنسرتهای آمریکا، اروپا و ایران با تنبک همراهی کرد و از 1378 به بعد در صحنه کنسرت ها با پدر همخوانی را آغاز نمود.
همایون در چندین دوره کنسرت های خارج از کشور با بزرگان موسیقی ایران به صحنه رفته است. برنامه نسیم وصل اولین برنامه ای است که همایون به تنهایی خوانندگی آن را بر عهده دارد. با آرزوی موفقیت او در راه سخت و طولانی که در پبش روی دارد.همایون شجریان

شیر سنگی

 

ای شیر، ای نشسته تو غمگین و سوکوار

ای سنگ سرد سخت

تا کی سوار پیکر تو کودکان کوی

یکبار نیز نعره بکش

غرشی برآر

***

تا دیده ام تو را

خاموش بوده ای

در ذهن همگان

بیگانه بوده ای و فراموش بوده ای

***

در تو چرا صلابت جنگل نمانده است ؟

در تو کنون مهابت از یاد رفته است

در تو شکوه و شوکت بر باد رفته است

***

باور کنم هنوز

کز چشم وحش جنگل

هر غرش تو باز ره خواب می زند ؟

باور کنم هنوز

از ترس خشم تو

شبها پلنگ از سر کهسار دور دست،

دست طلب به دامن مهتاب می زند ؟

***

از آسمان سربی

یکریز و تند ریزش باران است

از چشم شیر سنگی خونابه سرشک روان است

***

ای شیر سنگی، ای تو چنین واژگونه بخت

ای سنگ سرد سخت

همدرد تو منم

من نیز در مصیبت تو

گریه می کنم .

شیر سنگی توف اسپید

از منظومه: سالهای صبوری

حمید مصدق

زندگی نامه " استاد فرامز پایور "

استاد پایور

نام استاد فرامرز پایور در موسیقی میهن ما با نام سنتور عجین شده است و با شنیدن نام او، مفاهیم و جلوه های زیبایی از موسیقی ایرانی ونواهای آبشارگونه مضرابهایی که حاصل قدرت و لطافت ساز او می باشند. در ذهن شنونده این موسیقی نقش می بندد.
او در سال 1311 در تهران متولد شد. پدرش استاد زبان فرانسه وعلاقه مند به نقاشی بود وتابلوهایزیادی از او به یادگار مانده است. پدر بزرگش مصور الدوله ، نقاش مخصوص دربار قاجار بود و آثارش در کارخ های گلستان و صاحبقرانیه نگهداری می شود. این دو ویلون و سنتور را خوب می نواختند و با استادان زمان خود معاشرت داشتند.
پایور در هفده سالگی آموختن موسیقی را در مکتب استاد صبا آغاز نمود و در مدت شش سال ردیف موسیقی را فراگرفت.
پیشرفت او در زمینه چنان بود که توانست بارها در کنا استاد خود به روی صحنه رود و آثاری را در رادیو ضبط نماید. بعضی از این آثار اکنون در اختیار دوستداران موسیقی ایرانی قرار دارد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه او در دبستان عسجدی و دبیرستان دارالفنون تهران به پایان رسید و در سال 1331 وارد خدمت نظام شد ویک سال بعد به استخدام وزارت دارایی درآمد.
بعد از درگذشت صبا در سال 1336، پایور به آموخته های خود قناعت نکرد ونزد استادانی چون عبداله دوامی، موسی معروفی و نورعلی خانبرومند به فراگیری ردیف درویش خان ، میرزا عبداله پرداخت و دانش موسیقی ایرانی را به خط ((نت)) درآورد واین گنجینه گران بها را از خطر تحیف، فراموشی و نابودی حفظ کرد.
مهمترین آثار وی عبارتند از:
-
ردیف آوازی موسیقی ایرانی به روایت استاد عبداله دوامی
-
مجموعه تصنیف های قدیمی از ساخته های عارف ، شیدا، سماع حضور و...
-
مجموعه آثار درویش خان ورکن الدین مختاری
پایور مدتی هم نزد حسین دهلوی و امانوئل ملیک اصلانیان آهنگسازی آموخت واز محضر این دو استاد بهره های فراوان گرفت.
فعالیت اصلی او از سال 1334 در اداره کل هنرهای زیبا آغاز شده است و همزمان با تدریس در هنرستان موسیقی ملی برنامه هایی را نیز برای تک نوازی وهم نوازی
همراه با استاد صبا واستاد تهرانی تهیه وتنظیم نمود که بصورت کنسرت وبرنامه های رادیویی اجرا وپخش می شد.
پس از تأسیس تلویزیون، پایور به اجرای برنامه های زنده در این رسانه گروهی پرداخت که در زمان خود، گام مهمی برای جلب بیشتر توجه مردم به موسیقی سنتی ایران بود. با تأسیس تالار رودکی (سال 1346)، فعالیت های اجرایی او افزوده شد وبسیاری از آثار استادان گذشته را با ذوق و سلیقه خاص خود تنظیم وهمراه با خوانندگان معروف آن زمان در این تالار اجرا کرد.
وی در سال 1342 برای تحصیل زبان به انگلستان رفت وپس از گذراندن دوره ای سه ساله موفق به دریافت درجه تخصصی زبان انگلیسی از دانشگاه کمبریج شد. در اواخر همین دوره تحصیلی چند برنامه تکنوازی سنتور را همراه با سخنرانی هایی در معرفی موسیقی ایرانی در دانشگاه های لندن وکمبریج اجرا نمود و به قول خودش تحصیل زبان انگلیسی را به خدمت معرفی موسیقی ایرانی گرفت.
بازگشت پایور از انگلستان مصادف با آغاز برگزاری جشن های هنرشیراز بود. او همه ساله با گروه اساتید و گروه نوازندگان فرهنگ وهنر نمونه های ارزنده ای از آثار بزرگان موسیقی ملی ونیز آثار خودرا در این جشن ها اجرا می نمود. استاد پایور در سال 1347از وزارت دارایی به وزارت آموزش وپروش (سازمان مبارزه به بی سوادی )منتقل ودر سال 1355 بازنشسته شد.
فرامرز پایور هنرمندی منظم و دقیق وپای بند اصول اخلاقی می باشد. توصیه جدی او به همکاران و شاگردانش همواره احترام به پیش کسوتان ونیز داشتن انضباط در کار وخوش قولی است.
درک عالی او از رمزها ونکته های دقیق موسیقی ایرانی، استعداد کم نظریش در شناختن گوشه های ردیف وتکنیک ممتازش در نوازندگی سنتور سبب شده است تا او را استادی برجسته در این زمینه بشناسند.
تلاش بی دریغ استاد پایور برای حفظ واشاعه آثار ارزشمند موسیقی ملی ایرانی در زمینه تألیف وتدوین نیز بسیار پر بار است. گرد اوری ردیف آوازی و مجموعه تصنیف های قدیمی به روایت استاد عبداله دوامی که توسط مؤسسه فرهنگی – هنری ماهور منتشر شده، اهتمام در چاپ وانتشار ردیف های استاد صبا و تألیف منابع مختلف برای نوازندگان سنتور، از مبتدی تا عالی شامل پیش درآمد ، چهار مضراب،رنگ وانوع ضربی ها و قطعه های مختلف در تمام دستگاه ها و آوازها بخشی از این تلاش است.
آثار موسیقی های ضبط شده او شامل دو بخش عمده آثار استادان گذشته و آثاری است که خود استاد برای سنتور و ارکستر ساخته و تنظیم کرده است.


استاد پایور هم اکنون در بسر بیماری به سر می برند و از همه شما برای سلامتی این مرد زحمت کش موسیقی ایرانی التماس دعا دارم

زندگی نامه " استاد ملک محمد مسعودی "

ملک محمد مسعودی

 

پ.ن: ملک محمد مسعودی در بهمن ماه 1331در شهرستان بروجن از توابع استان چهار محال وبختیاری دیده به جهان گشود وی تحصیلات ابتدایی را در همان شهر ومتوسطه را در اصفهان به اتمام رسانید سپس وارد دانشسرای عالی تربیت معلم گردیدودر رشته زبان انگلیسی فارغ التحصیل شد وی مجددا به دانشگاه رفت ودر رشته مهندسی بهداشت فارغالبحصیل شد مدتی افتخار شارگردی استاد عالیقدر تاج اصفهانی را داشته است واز محضر استادانی نظیر علی خان ساغری وحسن کسایی .استاد نعمت ستوده کسب موسیقی کرده است  وپس از مدتی به تهران می رود ودر مکتب شادروان استاد اسماعیل مهرتاش به تکمیل آموخته های خود می پردازد وماندگار ترین اثر این هنرمند "مندیر" می باشد.اخیرا هم آلبوم زیبایی بنام دزپارت که با پسرش هم خوانی کرده است را به بازار ارائه کرده که آلبوم بسیار زیبایی میباشد.

زندگی نامه " استاد حسین تهرانی "

حسین تهرانی در سال 1290 شمسی در تهران، خیابان ایران متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود را در دبیرستان امیراتابک به پایان رساند. تهرانی در کودکی زحمات و مصائب فراوانی متحمل شده بود و آثار آلام و مصائب دوران طفولیت تا پایان عمر در چهره اش باقی بود. وی در جوانی با آنکه از حیث مادی در مضیقه بود ولی هیچ گاه از عشق خود که همین یک مشت پوست و چوب باشد مایوس نشد و ضرب را به زیر عبا می‌گرفت و با پشت کار و جدیت به نزد استاد خود، حسین خان اسماعیل زاده می‌رفت.

   تهرانی از سال 1307 کار جدی خود را نزد اسماعیل زاده آغاز کرد و به علت رایج نبودن خط موسیقی، تمرینات تنبک را به کمک اصطلاحاتی مثل: «بله و بله و بعله دیگه» و «یکصد وبیست وچهار، یکصدو بیست و چهار» و غیره به حافظه می‌سپرد. چندی بعد تهرانی به محضر استادانی چون: رضا روانبخش، مهدی غیاثی و کنگرلو که در تنک نوازی تبحری داشتند، راه یافت و به سبک هر یک آشنایی کامل پیدا کرد. ولی او استاد اصلی خود را ابوالحسن صبا می‌دانست. او در سال اول تاسیس رادیو تهران در آن مؤسسه به فعالیت پرداخت و در سال 1323 به مدرسه موسیقی کلنل وزیری راه یافت و تدریس تنبک را در این مدرسه به عهده گرفت و کار خود را تا سال 1328 که هنرستان موسیقی ملی به همت روح اله خالقی شروع به کار کرد، ادامه داد.

   وی برای اولین بار دست به ایجاد ×گروه تنبک× زد و برای آنها قطعاتی را تنظیم کرد. درباره مرحوم حسین تهرانی،منوچهر همایون‌پور چنین می‌گوید: حسین تهرانی پسر میرزا اسماعیل، یکی از کسبه مورد احترام خیابان عین الدوله بود. میرزا اسماعیل دوستدار موسیقی بود و گهگاه دوستان نوازنده خود را به خانه میهمان می‌کرد. در آن روزها، حسین کودک خردسال بود اما مجالس شبانه پدر، و ساز و آواز دوستان او شوق و عشق به موسیقی را در وجود او بر می‌انگیخت، هر چند که از ترس پدر جرات ابراز و افشای آن را نداشت. حسین، کمی که بزرگتر شد، دور از چشم پدر، پوستی تهیه کرد و بر روی گلدانی کشید و در زیر زمین خانه، بدون معلم، به نواختن ضرب مشغول شد او شب‌ها هم از ترس پدر و هم از شدت اشتیاق به ضرب، تنبک گلی خود را در رختخواب خویش می‌گذاشت ولی سرانجام پدرش از قضیه آگاه شد و با تند خوئی حسین را از محبوب خود جدا کرد. حسین ظاهرا و به احترام پدر تنبک را کنار گذاشت اما عشق او به ضرب آنچنان سرسری نبود که با این حیله‌ها از بین برود او همواره با نواختن به در و پنجره خانه و پیشخوان دکان و هر چیزی که صدا می‌داد، انگشتان سحرآفرین خود را به کار می‌گرفت و از هر چه که به دستش می‌رسید صدا در می آورد.

   چند سال بعد حسین به زور خانه راه پیدا کرد و ریتم‌های زورخانه، هنر ضرب را در وجود او پرورش دادند اما در همان احوال حادثه مهمی در زندگی او روی داد که سیر زندگیش را دگرگون کرد، به این معنی که یک روز در خانه یکی از اعیان آن روز خیابان عین الدوله با آقای بدیع زاده استاد آواز و موسیقی ایرانی آشنا شد و استعداد و نبوغ او، بدیع زاده را تحت تاثیر قرار داد چند روز پس از آن مجلس جشنی در خانه یکی از محترمین آن زمان برپا بود و شخصیت‌های ادبی و هنری مهمی مانند مرحوم ذکاالملک فروغی و استاد ملک الشعراء بهار و ابوالحسن صبا و حبیب سماعی و بدیع زاده در آن شرکت داشتند آقای بدیع زاده در این مجلس داستان حسین و استعداد فوق العاده او را در ضرب نوازی با حضار در میان گذاشت و به این ترتیب حسین برای نخستین بار با چنان اساتیدی روبرو شد سازها کوک شدند و طبق معمول صبا و سماعی پیش در آمدی را شروع کردند و حسین نخستین آزمایش هنری خود را با دو استاد مسلم موسیقی و ریتم آغاز کرد در آغاز کسی به او توجه نکرد ولی پس از شروع شدن چهار مضراب، حضار کم کم متوجه شدند که با تنبک نواز چیره دستی روبه رو هستند. صبا که از همان نگاه اول به استعداد حسین پی برده بود، از این آشنایی خوشحال بود اما حبیب سماعی که خود ضرب می‌نواخت بی میل نبود که سر به سر حسین بگذارد لذا ریتم عوض کرد ولی حسین از عهده بر آمد سماعی ریتم را تندتر کرد اما حسین باز هم برآمد.

   کار حسین تهرانی و استاد صبا به این جا ختم نشد صبا بی‌اندازه از حسین و استعداد او خوشش آمده بود و حسین بشدت مجذوب و شیفته استاد گردید و این اشتیاق او را به کلاس درس استاد صبا کشاند. پس از شهریور 1320 مرحوم روح اله خالقی با همت و شرکت جمعی از دوستان هنرمند خود انجمن موسیقی ملی را پایه گذاری کرد که حسین از اعضای اصلی آن و تنها نوازنده تنبک در انجمن بود به همین سبب با تشویق و راهنمایی مرحوم خالقی، کلاس آموزش تنبک تاسیس کرد. شاگردانی تربیت نمود که مرحوم علی زاهدی معروف‌ترین آنها بود. اما حسین تهرانی با نبوغ ذاتی و گذشت و فداکاری این آلت کم ارزش را از ذلت نجات و به درجه و مقام کنونی خود رساند. حسین تهرانی چه در زمان حیات و چه پس از مرگ از ثروت و مال و منال دنیا بهره چندانی نداشت همه ثروت او منحصر به خانه محقری در یکی از محلات دور دست تهران بود که با قرض از بانک ها و کمک وزارت فرهنگ و هنر تهیه کرده بود و در آنچه که به زن مربوط می شود همه می‌دانند که حسین تهرانی در بیست ،سی سال گذشته با هیچ زن و معشوقی رو به رو نبوده است. روانش شاد باد و یادش را گرامی می‌داریم.

زندگی نامه "استاد حسین علیزاده "

استاد حسین علیزاده

 

 

استاد حسین علیزاده در سال 1330 در تهران به دنیا آمد. در هنرستان موسیقی ملی نزد هوشنگ ظریف، علی اکبر شهنازی و حبیب الله صالحی به فراگیری تار پرداخت . پس از دریافت دیپلم از هنرستان در سال 1349 به گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران راه یافت و نزد اساتیدی همچون اکبر شهنازى، نورعلى برومند، یوسف فروتن، عبدالله دوامى، هوشنگ ظریف و ... فراگیری موسیقی ایرانی را ادامه داد.

 در دوران تحصیل با ارکستر ایرانی تالار رودکی همکاری داشت. و از فصل هنری 1352-51 با گروه های مرکز حفظ و اشاعه موسیقی در جشن هنر شیراز به اجرای برنامه پرداخت. در سال 1355 به اتفاق پرویز مشکاتیان گروه عارف را تشکیل داد و برنامه های متعددی را در داخل و خارج از کشور به اجرا درآورد.

 او خود نیز همیشه در جست و جوى راههاى دیگرى بوده که دیگران نرفته اند در این سالها علیزاده استعداد خود را محدود به تقلید و تکرار فرم هاى گذشتگان نکرده و در جست و جوى راههاى تازه تر بوده است استاد علیزاده بر خلاف بسیاری دیگر از هنرمندان که فقط به اجرای موسیقی به شکل کاملا" سنتی آن می پردازند، نوآوری هایی داشته است. مانند ابداع مقام داد وبیداد ( گوشه داد از ماهور و بیداد از همایون، آلبوم های راز نو با همکاری گروه هم آوایان و زمستان است با صدای استادشجریان) همچنین اجرای پلی فونیک آواز ایرانی ( رازنو، آوای مهر و ...)

استاد علیزاده در سال های اخیر در آلبوم های "زمستان است" ، " بی تو به سر نمی شود" و "فریاد" با استادشجریان ،کیهان کلهر و همایون شجریان به عنوان سرپرست گروه و آهنگساز همکاری داشته است.

فعالیت های هنری استاد:
سرپرستی گروه های همنوازی مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ، سرپرستی گروه شیدا، گروه عارف و گروه سازهای ملی، شرکت در چهار دوره هنر شیراز، شرکت در اجرای باله گلستان اثر موریس بژار کنسرت ها: کنسرت نوا ( جشن هنر شیراز)، شورانگیز ( تالار وحدت)، کنسرت به نفع زلزله زدگان گیلان( تالار وحدت)، کنسرت به نفع شورای کتاب کودک ( تالار وحدت، فرهنگسرای بهمن)
خارج از کشور:
فستیوال لوس آنجلس، فستیوال هنرهای شرق بولونیا ( ایتالیا)، کنسرت در مراسم افتتاح شهر موسیقی ( پاریس)، کنسرت در موزه واشنگتن، کنسرت به دعوت موسسه جهانی موسیقی( نیویورک) کنسرت های گوناگون در رادیو فرانسه، بلژیک، سوئد، کنسرت در دانشگاه سیاتل (آمریکا) ، دانشگاه ییل (آمریکا)، آلبرت هال لندن، کنسرت با هنرمندان هندی در لوس آنجلس و سانفرانسیسکو.

فعالیتهای آمورشی :
تدریس در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، کانون فرهنگی- هنری چاووش، هنرستان موسیقی، و کلاسهای خصوصی، عضویت در هیات علمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، ریاست هنرستان موسیقی(پسران)
خارج از کشور:
تجزیه و تحلیل موسیقی ایران در مراکز آموزشی و هنری آلمان و فرانسه، شرکت در سمینار شرق شناسی دانشگاه یو. سی. ال. ای. (آمریکا)، دانشگاه سیاتل (آمریکا).

آثار آموزشی:
ده قطعه برای تار( کتاب، چهار جلد)، ردیف میرزا عبدالله ( اجرا با تار و سه تار)، دستور سه تار( کتاب)، آموزش سه تار ( اجرای کتاب اول و دوم هنرستان)، ردیف مقدماتی ( کتاب سوم هنرستان).
هم نوایی برای سازهای ایرانی:
نوا، سواران دشت امید، حصار، سرودهای آذربایجان، شورانگیز، راز و نیاز. صبحگاهی، نوبانگ کهن و آوای مهر.
تکنوازی(شیوه سنتی):
ماهور(تار) و سه گاه ( هجرانی) ‌‌‌‌"تار"
تکنوازی ( شیوه ابداعی):
ترکمن ( سه تار)، پایکوبی (سه تار)، هم نوایی ( تار)، نوا (تار)، همایون( سه تار)، راست پنجگاه(تار) و چهارگاه و بیات ترک.
ارکسترال:
نی نوا، عصیان، واریاسیون های کردی.
موسیقی فیلم:
چوپانان کویر ( حسین مجوب)، دلشدگان ( علی حاتمی)، گبه ( محسن مخملباف)، زمانی برای مستی اسب ها و لاک پشت ها هم پرواز می کنند ( بهمن قبادی)، میراث کهن، زشت و زیبا( احمد رضا معتمدی)